غدیر و ولایت

ساخت وبلاگ
مقدمه‏
سپاس و ستايش خداى را سزاست كه موجودات را آفريد و در ميان آنان انسان را برگزيد و او را اشرف مخلوقات و جانشين خود در زمين قرار داد. پيامبران را براى هدايت و راهنمايى آنان فرستاد و حضرت محمد(ص)را برترين آنها قرار داد؛ آنگاه دوازده امام معصوم (ع) را جانشين آن حضرت معين كرد.
 
پيامبراعظم(ص) پس از 23 سال تلاش فراوان، توانست چراغ پرفروغ اسلام را در منطقه مهمى از جهان روشن كند، ولى براى ادامه اين راه و نتيجه‏گيرى از زحمات چندين ساله به جانشينى تلاشگر و شجاع نياز داشت، ازاين رو بارها در مجالس خصوصى و عمومى ضمن اعلام نامهاى امامان بعدى مردم را به پيروى از آنان دعوت مى‏كرد. آن حضرت امام على(ع) را به عنوان شايسته‏ترين فرد براى امامت و برگزيده از جانب خدا معرفى كرد. شاهد اين ادعا احاديث فراوانى از پيامبراسلام(ص) است كه در اين زمينه به ما رسيده است از جمله: حديث يوم الدار،(1) منزلت،(2) ثقلين (3)و.... تا اين‏كه به دستور الهى آيه:( يا أيّها الرَّسولُ بَلّغ ما اُنزل إليكَ من رَبِّك و إن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رسالَتَه)(4)اى فرستاده خدا! آنچه را از طرف خدايت مأمور شدى به مردم برسان و اگر ابلاغ نكنى، رسالت او را انجام ندادى! نازل شد. در آخرين سال از عمر شريفش «سال دهم هجرى» ضمن شركت در مراسم حج و تعليم مناسك حج به مسلمانان، در راه بازگشت به مدينه در ميان 120هزار نفر از حجاج، در منطقه‏اى به نام «غديرخم»،(5) ولايت اميرمؤمنان را تثبيت كرد و رسالت را با ولايت تكميل نمود: ( اليومَ أكمَلتُ لَكُم دينَكُم و أتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتى و رَضيتُ لَكُم الاسلامَ دينا»(6)امروز دين شما را كامل و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را براى شما يگانه آيين برگزيدم. بدين ترتيب دين الهى تحقق يافته و احكام اسلام ضمانت اجرائى پيدا كرد. 
همزمان با رحلت آن حضرت، گروهى با بهانه‏هاى واهى گذشته‏ها را فراموش كرده و با انگيزه‏هاى مختلف، آَشكارا با تصريح پيامبر مقابله كردند و در مكانى به نام «سقيفه بنى‏ساعده» اميرمؤمنان را كنار زدند؛ ازاين رو پايه اختلافات در اسلام رقم خورد.
 
انگيزه اين برخوردها با تأمّلى اندك در تاريخ صدر اسلام و سرگذشت امام على(ع) به خوبى آشكار مى‏شود؛ آن حضرت با تمام افتخاراتش در صدر اسلام، پس از رخداد سقيفه، 25سال از حكومت بركنار ماند، ولى سرانجام، امت اسلامى به كجروى خود پى‏برده و به امام روى آورده و دست بيعت دادند.
 
در اين نوشتار، ضمن بررسى جايگاه ولايت در دين، ماهيت و اهميت واقعه غديرخم تبيين شده، آنگاه نظر پيامبراعظم(ص) درباره ولايت، به ويژه امامت حضرت على، اشاره مى‏شود. اميد است مورد رضايت پيامبراسلام و مولاى متقيان، اميرمؤمنان حضرت على(ع) قرار گيرد.
 
جايگاه ولايت در دين‏
 
معناى لغوى و اصطلاحى ولايت‏
يكى از والاترين كلمات دينى واژه «ولايت» و «ولى» است، اين واژه‏گان كه از «و ل ى» مشتق است، يكى از پر استعمالترين كلمات قرآن كريم است. كثرت استعمال آن در اين كتاب الهى و روايات معصومان نشان از اهميت موضوع دارد.
ريشه و معناى لغوى اين واژه، قرب و نزديكى است. اگر دو چيز طورى كنار هم قرار گيرند كه فاصله‏اى ميانشان نباشد را «متوالى» گويند. اين كلمه گاه در امور مادى و جسمانى و گاهى در امور معنوى به كارگرفته مى‏شود. از ديگر معانى ولايت، نصرت، محبت و قيادت است.
ولايت در اصطلاح به معناى، پادشاهى، فرمانروايى، سرپرستى و عهده دارشدن امور ديگران است، همانند ولىّ ميت، ولىّ دم، ولايت در ازدواج و....
 
نقش محورى ولايت در دين‏
رسول اكرم (ص) از آغاز بعثت در مناسبتهاى گوناگون بارها به ولايت و امامت حضرت على(ع) و فرزندانش اشاره مى‏كرد تا اينكه در اواخر عمر پيامبراعظم، با نزول آياتى از سوره مباركه مائده جايگاه ولايت در سيره علمى و عملى مسلمانان شكل گرفت.
با نزول آيه «إنّما وَليُّكُمُ اللّه و رَسُولُه والّذينَ آمنوا الذين يُقيمُونَ الصَّلاةَ ويؤتونَ الزَّكاةَ وهُم راكعُون»(7)همانا سرپرست شما خدا و فرستاده‏اش و مؤمنانى هستند كه نماز به پاى داشته و در حال ركوع زكات مى پردازند، و تعيُّن آن در حضرت على(ع)، فصل جديدى از معارف بلند اسلامى فرا روى مسلمانان گشوده شد.
 
امامان معصوم(ع) نيز همواره به محورى بودن و نقش كليدى اين ركن تكيه مى‏كردند؛ چنانچه امام باقر(ع) مى‏فرمايد: «بُنى الاسلامُ على خَمسٍ: عَلَى الصَّلاة والزَّكاة والصّوم والحَجّ والولاية ولم يُناد بشى‏ءٍ كما نُودىَ بالولاية»(8)اسلام بر پنج پايه نماز، زكات، روزه، حج و ولايت استوار است؛ و به هيچ يك از اينها به اندازه ولايت سفارش نشده است.
زراره مى‏گويد: پس از اين سخن از آن حضرت پرسيدم: «كدام يك از اين اركان بالاتر است» قال: «الولايةُ أفضل، لانّها مفتاحُهنَّ والوالىُّ هو الدليلُ عليهنَّ» (9)امام فرمودند: ولايت برترين است؛ زيرا ولايت كليد ديگر اركان و امام، دليل و راهنما بر آنهاست.
 
درادامه آن حضرت فرمود: «ذروةُ الامرِ وسنامُهُ ومفتاحُهَ و بابُ الاشياء و رضى الرحمان، الطاعةُ للامام بعد معرفته؛ انّ الله عَزَّوجَلَّ يقولُ: مَن يُطع الرسولَ فقد أطاع الله ومَن تَولّى فما أرسلناك عليهم حفيظاً(10)أما لو أنَّ رجُلاً قامَ ليلَهُ وصامَ نهاره وتَصَدَّقَ بجميع ماله وحَجَّ جميعَ دَهره ولَم يَعرف ولايةَ ولى الله، فيُواليه ويكون جميع أعماله بدلالته اليه، ماكانَ لَهُ عَلى الله حَقٌ فى ثوابه ولاكانَ مِن أهل الايمان»(11) بلنداى ولايت و كليدش و درِ هر چيز و رضايت خداوند، پس از شناخت امام، پيروى از اوست؛ زيرا خداى بلند مرتبه مى‏فرمايد: هر فردى از فرستاده خدا پيروى كند، از خدا اطاعت كرده و هر كه نافرمانى كند، تو را نگهبان آنها نفرستاديم؛ اگر مسلمانى تمام شبها را به نماز ايستد، همه روزها را روزه بگيرد، تمامى اموالش را صدقه بدهد و هر ساله حج بجا آورد، اما ولىّ خدا را نشناخته تا از وى پيروى كند، و در تمامى كارهايش از او راهنمايى جويد، هيچ ثوابى نمى‏برد و از اهل ايمان نخواهد بود.
با توجه به اين احاديث گرانسنگ كه در جوامع روايى ما فراوان يافت مى‏شود، جايگاه ولايت در دين مشخص مى‏شود.
 
امامت، تداوم نبوت‏
محوريترين مسايل اعتقادى، توحيد، نبوت و معاد است؛ اما امامت تداوم نبوت است و به آن باز مى‏گردد. خداى سبحان امامت را ادامه رسالت و همتاى آن مى‏داند و پيامبرى منهاى ولايت را برابر رسالت بدون امامت مى‏داند؛ ازاين رو در جريان غديرخم به پيامبراكرم(ص) فرمود: اگر رسالتِ ولايت و خلافت على بن ابى طالب (ع) را ابلاغ و تبيين نكنى، اصلاً به رسالت الهى عمل نكرده‏اى؛ زيرا آنچه اساس رسالت را حفظ مى كند همان امامت است: «يا أيّها الرَّسولُ بَلّغ ما اُنزل إليكَ من رَبِّك و إن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رسالَتَه».(12)
 
پيامبراعظم(ص) و امام على(ع)
 
تعليم و تربيت‏
پيامبراعظم(ص) از همان آغازين روزهاى تولد حضرت على(ع) با ايشان بوده و همواره آن امام همام را از فيوضات معنوى رسالت بهرهمند مى‏كرد؛ امام على(ع) از سنين كودكى تحت تعليم و تربيت رسول خدا(ص) قرار داشت، حتى دست در دستان مبارك پيامبر، به دامنه كوه نور مى‏رفت، چنان كه اميرالمؤمنين(ع) در خطبه قاصعه مى‏فرمايد: «لقد كنتُ أتبعُه إتباعَ الفصيل أثر امه، يَرفَعُ لى فى كل يوم من أخلاقه علما أرى نورَ الوحى والرساله، وأشم ريح النبوه»؛(13)من همچون سايه‏اى دنبال آن حضرت مى‏گشتم، و هر روز نكته‏هاى تازه از اخلاق نيكش برايم آشكار مى‏كرد ...... آن حضرت چند ماه از سال را در غار حرا مى‏گذراند، تنها من او را مى‏ديدم و كسى جز من وى را مشاهده نمى‏كرد، نور وحى و رسالت را مى‏ديدم، و نسيم نبوت را استشمام مى‏كردم. آنگاه پيامبر به من فرمود: هر چه را من مى‏شنوم تو هم ميشنوى و هر چه را من مى‏بينم مى‏بينى؛ تنها فرق من و شما در اين است كه شما پيامبر نيستى، بلكه وزيرى.
 
           
کتابخانه عمومی رسالت...
ما را در سایت کتابخانه عمومی رسالت دنبال می کنید

برچسب : غدیر و,غدیر و ولایت,غدیر و ولایت پذیری,غدیر و ولایت مداری,غدير و ولايت,عید غدیر و ولایت,غدیر ولایت عشق دکتر حسین قدمی,غدیر و مسئله ولایت,غدیر امامت و ولایت,غدیر خم و ولایت, نویسنده : resalatlibraryo بازدید : 177 تاريخ : پنجشنبه 25 شهريور 1395 ساعت: 14:47